جدول جو
جدول جو

معنی صد سال - جستجوی لغت در جدول جو

صد سال
قرن. یا صد سال سیاه. ابدا هیچگاه (در وقتی گویند که خواهند نفرت و ناخشنودی خود را برسانند) : می خواهم صد سال سیاه نیاید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم سال
تصویر کم سال
خردسال، جوان
فرهنگ فارسی عمید
(صَ دَ)
بمانند صدف. بکردار صدف. صدف گون:
کو ساقی دریاکشان کو ساغر دریانشان
کز عکس آن گوهرفشان بینی صدف سان صبح را.
خاقانی.
رجوع به صدف شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کوکب سیاره. (ناظم الاطباء). به معنی کواکب سیاره است که زحل و عطارد و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و قمر باشد. (برهان) (آنندراج) ، بزرگترین موجه از موجه های دریا. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام قریه ای به هرات، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
سال گذشته، (آنندراج)، سال گذشته و سال پیش از امسال، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ربرت کاولیه، سیور دو، جهانگرد فرانسوی، مولد روئن حدود سال 1640 و وفات 1687، وی لوئیزیان و مسیر می سی سیپی را کشف کرده است
سن ژان باپتیست دو، نام شانوان ریمس، مولد ریمس، وی مؤسس جمعیت برادران مکاتب مسیحی است، (1651-1719 میلادی)
فردینان، یکی از مؤسسین سوسیالسیم آلمان، مولد برسلو، مقتول در جنگ تن بتن، (1825-1864 میلادی)
آنتوان دو، نویسندۀ فرانسوی، مولد حدود سال 1388 و وفات پس از سال 1462 میلادی
لغت نامه دهخدا
(صَ لِ)
هرگز. ابداً. هیچگاه. هیچوقت. و این هنگامی است که گوینده خواهد نفرت و ناخشنودی خود را رساند: میخواهم صد سال سیاه نیاید، هرگز رغبت دیدن او را ندارم
لغت نامه دهخدا
تصویری از صد شاخ
تصویر صد شاخ
صد پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد گان
تصویر صد گان
وزنی است مخصوص معادل صد درم، مات سدگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد سگال
تصویر بد سگال
بداندیش بدخواه، بدگوی مقابل نیکو سگال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد حال
تصویر بد حال
پراشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدفسان
تصویر صدفسان
سبدیس مانند صدف صدفگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیسال
تصویر دیسال
سال گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صده به سیاق عربی (غلط) : و اکثر قلعه داران و سرداران هزارجات و صدجات قبایل آنها پای در دایره متابعتش نهادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد کار
تصویر صد کار
دارنده چندین شغل و هنر چند کاره، کار بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
آن که صد سال بر او گذشته: پیرمرد صد ساله، یادبودی که بمناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخص بزرگ یا حدوث واقعه ای مهم بر پا کنند سده
فرهنگ لغت هوشیار
فرمود بدوستان همزاد تا بر پی او روند چون باد. (نظامی) و کواعب اترابا وکنیزکان هم بالا هم آساهم زاد، موجودی متوهم (از جن) که گویند باشخص در یک زمان تولد میشود و در تمام حیات با او همراه است. توضیح بنا باعتقادی عامیانه همزاد گاه ممکن است باعث زحمت و صدمه زدن به همزاد انسان خویش شود و گاه هم او را به سعادت و مکنت و ثروت می رساند. نیز عامه معتقدند که بعضی از مردم (خاصه جن گیران وغشی ها) باهمزاد خویش رابطه دوستانه یا خصمانه دارند و با آنها روبرو و هم کلام می شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مد ساز
تصویر مد ساز
روالگر نودر ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم سال
تصویر کم سال
خردسال کم سن مقابل کلان سال سالخورده: (جهاندیده زیرک و پر دلم نه کم سال و نادان و بیحاصلم)، (هاتفی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صد شاخ
تصویر صد شاخ
((صَ))
پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
همزاد، هم سن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بچه، خردسال، طفل، کودک، نوباوه
متضاد: کلان سال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
به دنبال ماه نو، پایان سال
فرهنگ گویش مازندرانی
سال های قبل، طی چندین سال
فرهنگ گویش مازندرانی
هرگز
فرهنگ گویش مازندرانی